اولین عکس رو موقع رفتن بیرون از معین گرفتم. دومیرو وقتی بهش گفتم بخند تا ازت عکس بگیرم ازش گرفتم. بعد تو ماشین خودش بهم گفت ازم عکس بیدیر.وقتی رسیدیم به مغازه تا بابای معین الدین بره وبرای خونه خرید کنه معین به من گفت عمو جون بزن (منظورش همون برنامه ی فیتیله بود که من براش تو موبایلم ریخته بودم)من بلافاصله ازش عکس گرفتم نتیجش این شد که می بینید.تو ایستگاه بعدی که باباش از ماشین پیاده شد تا بره به کارش برسه اونم چشمشو دور دید و رفت پشت فرمون. وقتی رسیدیم خونه از اونجایی که رفته بود ارایشگاه باید می رفت حموم. در اخر هم طبق معمول همیشه برنامه ی فیتیله و دیگر هیچ.